Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «تابناک»
2024-05-03@01:36:25 GMT

این سیاسی ترین مسابقه جام جهانی قطر!

تاریخ انتشار: ۸ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۴۹۷۶۷۷

این سیاسی ترین مسابقه جام جهانی قطر!

تابناک / امیرساعد وکیل- وکیل دادگستری و عضو هیأت علمی دانشگاه تهران ؛ گروه دوم مسابقات جام جهانی 2022 قطر را باید سیاسی ترین گروه مقدماتی مسابقات دانست. فارغ از اینکه اختلافات ریشه داری بین انگلیس و ولز در جغرافیای سیاسی حاکم است و مسابقه فوتبال بین این دو از این مناقشات بی نصیب نخواهد ماند، از یک سو، تیم‌های ملی فوتبال دو متحد سنتی دنیای سیاست یعنی انگلستان و ایالات متحده برای صعود از این گروه، در مقابل دیگر تیم ها صف آرایی می‌کنند و از سوی دیگر، تیم ملی فوتبال ایران با دو «دشمن» سنتی خود در عرصه روابط بین الملل یعنی امریکا و انگلیس باید مسابقه دهد و غیرمنتظره نیست که همه رقابت ها و عداوت های چند دهساله این سه کشور در حوزه های سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی در مستطیل سبز متبلور شوند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

با این حال، همه بازی های این گروه یک طرف، رقابت ایران و امریکا، طرف دیگر که الحق باید آن را مادر همه بازی‌های مقدماتی جام جهانی دانست خصوصاً که نتیجه این بازی با نیم نگاهی به مسابقه بین انگلیس و ولز، جدال برای بقا در جام جهانی است.

از سال 1357 روابط ایران و امریکا به تیرگی گراییده است و 19 سال طول کشید تا نخستین بار، آتش التهاب و شور تاریخی روابط دو کشور، به صحنه رقابت فوتبال کشیده شود و تنور مسابقات جام جهانی 1998 را بشدت گرم کند. در آن مسابقه هر چند بنا به پروتکل از قبل تعیین شده فیفا، بازیکنان فوتبال ایران بعنوان تیم «ب» برای دست دادن با بازیکنان تیم امریکا بعنوان تیم «الف» باید به سمت آنها حرکت می کردند اما برای جلوگیری از هر گونه حاشیه، قرار شد بازیکنان تیم ملی فوتبال ایالات متحده به سمت بازیکنان ایرانی حرکت کنند و دست دهند. نگرانی دیگر فیفا این بود که گروهک تروریستی سازمان مجاهدین خلق، 7000 بلیط این مسابقه را خریداری کرده بود و برنامه ریزی کرده بودند که در حین مسابقه، اخلال ایجاد کنند. بدون تردید، کنترل این تعداد تماشاگر در بین کل 42 هزار نفر حاضرین ورزشگاه، کار ساده ای نبود.

با کمک نهادهای امنیتی، فیفا اقدام به شناسایی افرادی نمود که ممکن است بیشتر از بقیه دردسر آفرین باشند و عکس های آنها در اختیار فیلمبرداران قرار گرفت که از آنها و بنرهایی که ممکن بود همراه داشته باشند تصویری گرفته نشود. از نگاه فیفا این مسابقه در چهار گوشه دنیا پخش می شد و آخرین چیزی که فیفا بدنبالش بود، این بود که مبادا این افراد از این فرصت سوء استفاده کنند و به هر شکلی بخواهند به نفع اغراض سیاسی خود بهره برداری نمایند.

منابع امنیتی در آن مسابقه اطلاع داده بودند که ممکن است نیروهای معترض مجاهدین به داخل زمین مسابقه یورش آورند و به همین دلیل، پلیس ضد شورش فرانسه به حال آماده باش درآمده بود که در صورت چنین اتفاقی وارد ورزشگاه شوند و خلاصه برای جلوگیری از هرگونه اقدام مختل کننده مسابقه، نیروهای امنیتی بیشتری وارد ورزشگاه شده بودند. در آغاز مسابقه، به هر یک از بازیکنان ایرانی یک گل رز سفید به علامت صلح در ایران داده شده بود که به بازیکنان طرف مقابل دهند. بعد از آن، بازیکنان دو تیم با هم عکس مشترکی گرفتند و بازی آغاز شد.درس های زیادی از بازی ایران و امریکا در جام جهانی 1998 گرفته شد که لازم است در بازی روز سه شنبه که شاید یکی از سیاسی ترین مسابقات تاریخ جام جهانی باشد نیز به کار گرفت.

ممانعت امریکا از عضویت ایران در سازمان جهانی تجارت، خروج امریکا از برجام در دوران ترامپ، به شهادت رساندن مقام ارشد نظامی ایرانی (سردار سلیمانی) طی یک مأموریت رسمی در عراق توسط امریکایی ها و متقابلاً حمله ایران به پایگاه الاسد امریکا در عراق و نیروهای امریکایی در سوریه، خط و نشان هایی که ایران در عملیات پهپادی و گشت زنی دریایی علیه نیروها و تجهیزات امریکایی کشید، اقامه دو دعوای حقوقی از سوی ایران علیه امریکا در دیوان بین المللی دادگستری لاهه، توقف اجرای عهدنامه مودت بین دو کشور توسط امریکا پس از حدود 65 سال، اعمال مجدد تحریم های اقتصادی علیه ایران از سوی امریکا، عدم اعطای وام صندوق بین‌المللی پول به ایران با فشارهای امریکا، خروج انتقاد آمیز امریکا از افغانستان، آغاز جنگ روسیه و اوکراین که عملاً منافع امریکا و ایران در این جنگ در مقابل هم قرار گرفته، بی نتیجه ماندن مذاکرات احیای برجام بویژه با فقدان دیدارهای مستقیم بین مذاکره کنندگان دو طرف، میدان داری امریکا برای تصویب قطعنامه های جدید علیه ایران در شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی، مداخلات مقامات امریکایی در امور مرتبط با اعتراضات و اغتشاشات اخیر داخلی ایران، راهبری تحرکات مربوط به محکومیت وضعیت حقوق بشر ایران در سازمان ملل و ایجاد کمیسیون حقیقت یاب شورای حقوق بشر تنها سکانس هایی از سریال بلند تنش های دو کشور در طول مدت 24 سالی است که از مسابقه ایران و امریکا در جام جهانی 1998 سپری شده است.

اکنون با حساسیت های مضاعف، بدلایل بالا و با وجود انکار ظاهری ابعاد سیاسی این بازی توسط سرمربی امریکا، در حالی که نماینده ویژه ایالات متحده در امور ایران، راهیابی تیم ملی را به جام جهانی 2022 قطر تبریک گفته بود، فدراسیون فوتبال امریکا دو روز قبل از مسابقه، به شکل معناداری برای مدتی پرچم دستکاری شده ایران را در شبکه های اجتماعی خود منتشر کرد و سپس سرمربی امریکا از این اقدام عذرخواهی نمود و یکبار دیگر بازیکنان فوتبال دو کشور به مصاف یکدیگر می روند. ایران درصدد صعود از این مرحله برای نخستین بار در تاریخ جام جهانی و پیوستن به 16 تیم برتر دنیاست و امریکا هم با انگیزه مشابه، بدنبال فراموش کردن فرصت هایی است که در 1998 از دست داد. حالا چشم ها به پای 22 بازیکن حاضر در میدان دوخته شده است که شاید ظرف 90 دقیقه بتوانند کاری را انجام دهند که دیپلمات ها در طول 44 سال نتوانسته اند.

واقعیت این است که نبود روابط دیپلماتیک رسمی بین دو کشور موجب شده است که رویدادهای ورزشی نقش ویژه ای در ارتقای دیپلماسی عمومی بین ایران و امریکا ایفا کنند. دیپلماسی ورزشی مدرن بین این دو کشور به سال 1329 باز می گردد که فدراسیون فوتبال ایران تیم فوتبال دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا را برای انجام یک بازی دوستانه به ایران دعوت کرد. بازیکنان و مربیان این دانشگاه که تقریباً هیچ چیزی درباره ایران نمی دانستند با استقبال گرم ایرانیان مواجه شدند و مشابه شخصیت های برجسته ورزشی با آنها رفتار شد. بعد از این دیدار دوستانه، 48 سال طول کشید تا دوباره در سال 1377 شاهد حضور تیم کشتی امریکا در رقابت های جام تختی به دعوت فدراسیون کشتی ایران در تهران بودیم که با استقبال چشمگیر هواداران روبرو شد.

کشتی گیرهای دو کشور بعد از مسابقات، یکدیگر در آغوش گرفتند هر چند این رفتار بین سیاستمداران دو کشور بی سابقه بوده است. در آن مقطع، برخی بر این باور بودند که ورزش این قدرت را دارد که دیوار بی اعتمادی بین دو کشور را فرو بریزد. فرصت دیگری که در عرصه دیپلماسی ورزشی بین دو کشور بوجود آمد، مسابقات جام جهانی 1998 فرانسه بود که ایران و امریکا با یکدیگر همگروهی شدند و ایران با نتیجه 2 بر 1 مسابقه را برد و بازیکنان هر دو تیم نیز رفتار اخلاق مدارانه ای را نسبت به همدیگر به نمایش گذاشتند. روند پیگیری دیپلماسی ورزشی بین دو کشور در ورزش های دیگری هم ادامه پیدا کرد که از جمله می توان به پذیرش دعوت فدراسیون تنیس روی میز امریکا از فدراسیون تنیس روی میز ایران برای انجام تمرین های مشترک در لاس وگاس جهت آماده سازی مسابقات جهانی 2008 در چین و دعوت دوباره از تیم ایرانی برای شرکت در تورنمت آزاد تنیس روی میز لاس وگاس در 2009 اشاره کرد.

در دوره ریاست جمهوری اوباما، بویژه در بستر دیپلماسی کشتی، روابط زیادی بین ورزشکاران ایران و امریکا شکل گرفت و تأثیر گذاری کشتی بعنوان ابزار دیپلماسی عمومی، بدلیل محبوبیت بالای آن در بین اقشار مختلف ایرانیان و همچنین استقبال دموکرات ها و جمهوری خواه ها در امریکا از کشتی بود. این دیپلماسی ورزشی تا جایی پیش رفت که سه رقیب سنتی سیاست یعنی امریکا، روسیه و ایران با یکدیگر در کمیته بین المللی المپیک متحد شدند تا جلوی حذف کشتی از مسابقات المپیک را بگیرند و ایران و امریکا در سال های 2013 و 2014 دوباره در مسابقات کشتی میزبان یکدیگر بودند. در اواخر سال 2014 تیم ملی والیبال ایران به امریکا دعوت شد تا مسابقاتی را در مقابل تیم ملی والیبال امریکا ترتیب دهند. در آن مقطع، برآورد می شود ورود بازیکنان ایرانی به فرودگاه لس آنجلس که با توزیع سنجاق پرچم‌های دو کشور توسط وزیر خارجه امریکا همراه بود بین 50 تا 60 میلیون نفر تماشاگر از پشت قاب های تلویزیون داشت.

اما در دوره ریاست جمهوری ترامپ، سیاست های تند و افراطی او موجب شد دیپلماسی ورزش از کار افتاد و فضای افکار عمومی ایران علیه او جهت گرفت. ترامپ با صدور فرمان اجرایی ممنوعیت سفر ایرانیان به ایالات متحده و عدم صدور ویزای ورزشکاران تیر و کمان ایران برای شرکت در مسابقات امریکا به این فضای منفی دامن زد و در نتیجه، امریکا از لیست کشورهای شرکت کننده در مسابقات جهانی قهرمانی کشتی در کرمانشاه حذف شد. در نتیجه وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران در 4 فوریه 2017 اعلام کرد متقابلاً به کشتی گیران امریکایی برای شرکت در مسابقات قهرمانی ویزا نخواهد داد. اما روز بعد با درخواست رئیس وقت فدراسیون کشتی ایران برای پیشبرد دیپلماسی ورزشی کشور و با توجه به تعلیق قضایی دستور اجرایی رئیس جمهور امریکا مبنی بر ممنوعیت سفر ایرانی ها به امریکا، سیاست خارجی ایران در قبال صدور ویزا برای کشتی گیرهای امریکایی تغییر کرد.

با توجه به آنچه گفته شد بنظر می رسد دیپلماسی پینگ پنگ بین امریکا و چین در 1971 که به از سرگیری روابط دیپلماتیک رسمی بین دو کشور منتهی شد در مورد روابط ایران و امریکا کارساز نیست و هنوز نشانه ای از تصمیم قاطع دو کشور برای برقراری این روابط دیپلماتیک رسمی دیده نمی شود و به همین دلیل باید نقش محدودی را برای دیپلماسی ورزشی ایران و امریکا قایل شد.

فارغ از اینکه 24 سال از بازی قبلی فوتبال بین دو تیم گذشته است و این مسابقه بلحاظ نتیجه ورزشی برای بازنده، حکم مرگ و خداحافظی از جام جهانی را دارد، حالا سئوال بزرگ این است که در شرایطی که مقامات جمهوری اسلامی ایران، امریکایی ها را غیرقابل اعتماد و بهانه‌جو می دانند آیا با توجه به وضعیت نامشخص مذاکرات احیای برجام و فشارهای آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در مسایل هسته ای ایران و تغییر رئیس جمهور امریکا که مدعی تغییر سیاست خارجی امریکا نسبت به ایران است می توان انتظار داشت معجزه فوتبال فراتر از مستطیل سبز کشیده شود و بستری برای بازیابی فضای مذاکره و تعامل بین دو کشور از مجرای مناسباتی که در جریان این مسابقه روی خواهد داد، فراهم گردد؟!

منبع: تابناک

کلیدواژه: جام جهانی قطر آلودگی هوا تیم ملی فوتبال ایران وریا غفوری روزبه چشمی رامین رضاییان امیر ساعد وکیل ایران و آمریکا دیپلماسی ورزشی جام جهانی قطر آلودگی هوا تیم ملی فوتبال ایران وریا غفوری روزبه چشمی رامین رضاییان دیپلماسی ورزشی ایران و امریکا ایالات متحده جام جهانی 1998 بین دو کشور بین المللی تیم ملی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۴۹۷۶۷۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

جنجال نظرات مهدی نصیری درباره شاهزاده پهلوی و اپوزیسیون!

آفتاب‌‌نیوز :

مهدی نصیری، چپ سابقاً انقلابی و سوپر منتقد جمهوری اسلامی که از درون ایران سیاست‌های حکومت را با تندترین ادبیات نقد و به ساختار‌ها حمله می‌کرد طی روز‌های گذشته بدون هیچ مشکلی از ایران خارج شد و به اتفاق همسرش برای یک سفر سه ماهه و دیدن فرزند خود به کانادا رفت.

به نوشته سازندگی، او در اولین فرصت نیز در گفت‌وگویی با تلویزیون بی‌بی‌سی در اقدامی شاذ و عجیب خواستار آن شد که اپوزیسیون شکاف بین مصطفی تاج‌زاده و رضا پهلوی را با یک اتحاد پر کند. او مدعی است که پادشاهی مشروطه و جمهوری‌خواهی می‌توانند متحد شوند. نصیری از مهندس میرحسین موسوی، مصطفی تاج‌زاده، نرگس محمدی و فائزه هاشمی به عنوان افراد اصلاح‌طلبی نام برد که می‌توانند این جریان جدید را پوشش بدهند و برای رفع مشکلات کشور با سلطنت‌طلبان چاره‌اندیشی کنند.

پیش از بررسی این پیشنهاد عجیب و غیرمعمول باید پرسید که مهدی نصیری کیست و از چه جایگاهی چنین نسخه‌ای می‌پیچد؟ او اصلاح‌طلب است؟ خیر. آزادی‌خواه است؟ چنین چیزی در کارنامه او به‌خصوص در سال‌هایی که مدیرمسئول روزنامه کیهان بود، دیده نمی‌شود. چه آنکه مقالات تند‌وتیز و افشای نیمه پنهان روشنفکران، سیاستمداران و هنرمندان در دوره او در کیهان راه‌اندازی شد تا با تندروی‌های بسیار پنجه بر صورت این افراد بکشد.

هنوز فراموش نشده زمانی که او در غوغای جوانی سیر می‌کرد، چگونه مهندس بازرگان که دو برابر سن او در امر سیاسی کار کرده بود را تمسخر می‌کرد و وی را تخفیف می‌داد. با این حال مهدی نصیری در سال‌های اخیر به ناگهان مسیر سیاسی خود را از چپ رادیکال انقلابی به راست افراطی و سلطنت‌طلب تغییر داد و با راه‌اندازی یک کانال تلگرامی آنچنان مطالب تند و تیزی علیه حاکمیت نوشت که برای کسانی که او را می‌شناختند، حیرت‌انگیز بود.

کسانی که کیهان اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ را می‌خواندند، فراموش نکردند که وی چگونه به یک فیلمساز ایرانی به دلیل تراشیدن ریش‌هایش خرده گرفت و او را از دایره حزب‌الله خارج خواند و در گام بعدی مادر آن فیلمساز را صیغه‌ای خواند و با این جمله جنجالی به پا کرد.

اکنون مردی با آن سوابق در رادیکالیسم از این سو افتاده است. او چندی مطالب تند و تیزی را علیه حاکمیت منتشر کرد بی‌آنکه بازداشت شود. در حالی که دیگران با مطالبی خفیف‌تر از آنچه نصیری می‌نوشت، بازداشت و دادگاهی می‌شدند. حال وی بی‌هیچ مانعی به خارج از کشور رفته و در گفتگو با بی‌بی‌سی، رضا پهلوی را شاهزاده می‌خواند و او را پیشاپیش بر سریر پادشاهی می‌نشاند و از جانب کسانی که در دوره سلطنت شکنجه شدند، زندان افتادند و ستم و ظلم دیدند، سخن می‌گوید و خواهان یک اتحاد نامقدس می‌شود.

آقای مهدی نصیری «این تذهبون»؟ به کجا چنین شتابان؟ شما آیا نماینده مهندس میرحسین موسوی هستید که از جانب او که سال‌ها در حصر است، سخن می‌گویید؟ شما آیا نماینده جمهوری‌خواهان ایرانی هستید و سخنگوی آن‌ها شده‌اید؟ تاج‌زاده اگر قرار بود پیوندی با رضا پهلوی داشته باشد که در ایران نمی‌ماند. از افکار فائزه هاشمی علیه سلطنت‌طلبان خبر دارید؟ نرگس محمدی چیزی در این خصوص نوشته که شما باور کردید باید چنین پیشنهادی بدهید؟

فردی که شما او را شاهزاده می‌خوانی، حتی نتوانست یک جمع پنج نفره را برای چند ماه دور هم نگهدارد؟ از کدام اپوزیسیون سخن می‌گویید؟ همان اپوزیسیون خائنی که کمر به تجزیه ایران و نابودی مردم بسته و هر روزه برای روسای جمهوری آمریکا و کشور‌های دیگر نامه فدایت شوم می‌نویسد که تحریم‌های اقتصادی علیه مردم را بیشتر کنند؟

فرض محال که محال نیست، اما آیا با این اتحاد نامیمون، ایران آباد می‌شود و در مدار توسعه قرار می‌گیرد؟ آیا مشکلات حل می‌شود؟ بی‌تردید شما با خیال خامی که دارید، کشور را به دامن یک خونریزی تمام عیار و جنگ داخلی سوق می‌دهید بدون اینکه دستاوردش توسعه و آبادانی ایران باشد.

مردم ایران به گواه تاریخ، همیشه از افراطیون لطمه دیدند. افراطیون چه در جایگاه چپ و چه از منظر راست با ناعقلانی‌گرایی سیاسی، بیشترین ضربات را بر پیکر این کشور زده‌اند.

شما نیز اکنون در همان جایگاه نشسته‌اید و به دلیل اینکه دو دوره در حیات سیاسی جمهوری اسلامی به شدت ذیل رادیکالیسم فعالیت کرده‌اید، می‌توان به قطعیت گفت، پیشنهاد غیرمنطقی شما ناممکن است. زیرا بین جمهوری‌خواهان و سلطنت‌طلبان، دریایی از اختلاف تاریخی و نظری وجود دارد که نمی‌توان به سادگی از آن‌ها چشم پوشید.

جواد امام، محمد علی ابطحی و محمود صادقی درباره گفت‌وگوی اخیر مدیرمسوول سابق کیهان با BBC، سخن گفتند

روزنامه اعتماد نیز نوشت: «سوپر حزب‌اللهی دیروز که امروز رویکرد‌های براندازانه ارائه می‌کند.» این ترجیع‌بندی است که از دیروز و پس از مصاحبه مهدی نصیری و ارائه راهبرد از بین بردن فاصله از شاهزاده تا تاجزاده توسط بسیاری از چهره‌های سیاسی به گونه‌های مختلف تکرار شده است. چهره‌ای که در سال‌های ابتدایی انقلاب در دهه ۶۰ همکاری با کیهان را در قم آغاز کرد و بلافاصله پله‌های پیشرفت را به سرعت پیمود و در شمایل چهره رادیکال جناح راست و سوپر انقلابی در کیهان، نسخه‌هایی برای سرکوب منتقدان و دگراندیشان می‌نوشت.

نصیری که در حوزه متعلق به مکتب تفکیک (عدم ورود به حوزه سیاسی) بود در ادامه نه‌تن‌ها به عرصه سیاسی ورود کرد، بلکه به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران، بیش از اندازه در سیاست غوطه‌ور شد و از گذشته‌اش فاصله گرفت.

این، اما همه سرنوشت نصیری نبود؛ کار به جایی رسید که آرام آرام از سال‌های انتهایی دهه ۸۰ نوع دیگری از کنشگری را برگزید و منتقد تند تصمیمات نظام شد. مسیری که به شکل و شمایل دیگر، توسط محسن مخملباف و بسیاری دیگر از چهره‌های سیاسی بریده هم پیموده شده بود. چهره‌هایی که فعالیت خود را در عرصه سیاسی با اصرار در تحقق آرمان‌های انقلابی آغاز می‌کنند. اما نهایتا با انکار همان آرمان‌ها به خط پایان کنشگری سیاسی می‌رسند. مصاحبه نصیری در بی‌بی‌سی فارسی، اما در عرصه داخلی بازخورد‌هایی هم پیدا کرد.

محمود صادقی، چهره اصلاح‌طلب به این نکته اشاره کرد که: «اساسا بین تاجزاده، به عنوان یک اصلاح‌طلب دموکراسی‌خواه مخالف با قدرت متمرکز فردی و شاهزاده به عنوان نماد بازگشت به سلطنت موروثی فردمحور هیچ وجه اشتراکی وجود ندارد. ترسم نرسی به کعبه‌ای اعرابی! کاین ره که تو می‌روی به ترکستان است...»

محمدعلی ابطحی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب از مهدی نصیری، مدیرمسوول اسبق روزنامه کیهان انتقاد کرد و نوشت: «آقای مهدی نصیری سوپر افراطی حزب‌اللهی دیروز حق دارد نظراتش تغییر کند و سوپر اپوزوسیون امروز شود. اما هم برای دیروزش و هم برای امروزش توهم مضر است. نه بولتن‌نویسی و اظهارنظر‌های تند حزب‌اللهی‌اش در گذشته توانست ریشه اصلاح‌طلبی را برکند و نه مواضع فعلی اپوزوسیونی‌اش مورد قبول اپوزوسیونی قرار می‌گیرد که ۴۰ سال است در تلاش برای براندازی هستند و نیازی به تازه‌وارد از راه دور آمده ندارند. گفته‌اند شکاف تاجزاده و شاهزاده باید برداشته شود. خودش می‌داند نه شاهزاده می‌تواند به تاجزاده نزدیک شود و نه تاجزاده علاقه‌مند به همکاری با شاهزاده است. مهندس موسوی، نرگس محمدی، فائزه هاشمی و تاجزاده هم، چون دلسوز این جامعه بوده‌اند در ایران باقی مانده‌اند و در زندان و حصر هستند. بد پوست خربزه‌ای زیر پای آقای نصیری انداخته‌اند تا تمامش کنند. هم از داخل حاکمیت و هم از خارج و از درون اپوزوسیون.»

با توجه به بازخورد‌های موضوع «اعتماد» گفت‌وگویی را با جواد امام، دبیر کل مجمع ایثارگران برنامه‌ریزی کرد تا درباره بخشی از دیدگاه‌های مطرح شده در این گفتگو بحث کند. امام با واکاوی گزاره‌های بنیادین اصلاحات به این نکته اشاره می‌کند که جمهوری مسیر طبیعی مشروطه ایرانی است و بازگشت دوباره به مشروطه در واقع نوعی عقبگرد محسوب می‌شود و فایده‌ای برای ایران نخواهد داشت. امام با واکاوی دیدگاه‌های چهره‌هایی، چون تاجزاده، موسوی و خاتمی رویکرد‌های افراطی چهره‌هایی مانند نصیری را برخلاف حرکت طبیعی اصلاحات ایرانی می‌داند.

صحبت‌های اخیر مهدی نصیری با بی‌بی‌سی بازخورد‌هایی در فضای عمومی کشور پیدا کرده است. نصیری در این گفتگو با بردن نام‌هایی، چون تاجزاده، میرحسین موسوی و اصلاح‌طلبان، دیدگاه‌هایی را مطرح کرده است. درباره این دیدگاه‌ها نظری دارید؟

از آنجا که مهدی نصیری اسامی افرادی مانند مهندس میرحسین موسوی و مصطفی تاجزاده و سایر چهره‌های اصلاح‌طلب را مطرح کرده، لازم است توضیحاتی درباره موضوع داده شود. این افراد مطرح شده، مواضع روشنی دارند و مشخص است سال‌های سال در راستای تحقق مفاهیمی، چون آزادی، عدالت، تنش‌زدایی، شایسته‌سالاری و... فعالیت می‌کنند. البته من نماینده این دوستان نیستم، اما تا جایی که می‌دانم، فردی مانند مصطفی تاجزاده هرگز در مسیری حرکت نکرده است که نصیری ادعا می‌کند. مسیر اصلاح‌طلبان و مرزبندی‌های آنان هم روشن است؛ مهدی نصیری نه از اصلاح‌طلبان نمایندگی دارد و نه می‌تواند از جانب افراد اصلاح‌طلب صحبت کند. پیشنهاداتی هم که در گفت‌وگوی اخیر خود طرح کرده، بیشتر در راستای انشقاق و تحت‌فشار قرار گرفتن جریانات داخلی بوده است نه دستیابی به انسجام. در واقع ایشان به دنبال دعوای جدیدی است. امروز بحث‌های مرتبط با براندازی روشن شده به قول سید محمد خاتمی، شرایط امروز کشور به گونه‌ای نیست که از طریق براندازی بتوان مطالبات مردم را محقق کرد. اتفاقا بسیاری از افرادی که نگران ایران و ایرانی هستند، هرگز نسخه براندازی را توصیه نمی‌کنند. شخصا نمی‌توانم شخصیت چهره‌ای مانند مهدی نصیری را تحلیل کنم و ببینم این اظهارات با چه مبنایی سازگار است. نصیری یک چهره اصولگرای تند و رادیکال است که در رزومه او فعالیت در روزنامه کیهان درج شده است. امروز حسین شریعتمداری وارث دیدگاه‌هایی است که قبلا توسط مهدی نصیری‌ها پایه‌گذاری شده بود. در عین حال مشخص نیست آیا اظهارات نصیری در راستای یک پروژه تعریف شده، مطرح شده یا پای موارد دیگری در میان است.

چرا این‌طور فکر می‌کنید. در ظاهر یک چهره سیاسی و رسانه‌ای اظهاراتی را درخصوص موضوعی خاص مطرح کرده است، چرا فکر می‌کنید این رویکرد‌های مطرح شده، ابهاماتی دارد؟

بسیاری از دوستان اصلاح‌طلب، فعالان سیاسی و دانشگاهی، نقد‌هایی مبنایی‌تر، علمی‌تر و در چارچوب منافع ملی کشور مطرح کردند و با مشکلات عدیده‌ای روبه‌رو شدند، اما مهدی نصیری هرگز دچار این مشکلات نشد. این موضوع کمی نیست. چرا در ساختاری که با کوچک‌ترین نقد‌ها برخورد شده، هیچ برخوردی با اظهارات تند نصیری نشده است؟ به نظر می‌رسد مهدی نصیری امروز قصد دارد، افراد و جریاناتی را علیه اصلاحات تحریک کند. قبل از مهدی نصیری، بسیاری از براندازان بیرون از کشور به بن‌بست برخورد کردند. اگر قرار به پویش مسیری در ایران باشد، مسیر اصلاحات است و اگر ساختاری قرار باشد این پروژه را پیش ببرد، این جریان اصلاحات است که می‌تواند این پروژه را راهبردی کند. نصیری ابتدا باید خود را تعریف کرده و تبار سیاسی خود را روشن کند. اگر مهدی نصیری بخواهد جریانی را مخاطب قرار دهد، باید جریان خودبرانداز داخلی و اصولگرایان رادیکال را مخاطب قرار دهد. او نماینده اصولگرایان تندرو و رادیکال کشور است. چه افرادی که برانداز هستند و چه افراد و جریاناتی که با رفتار، عمل و سیاست‌های‌شان کشور را به سمت خودبراندازی سوق می‌دهند، به افکار و رفتار نصیری نزدیک هستند. مرزبندی اصلاحات کاملا روشن است. ما نگران آینده ایران، مردم، جوانان و زنان این سرزمین هستیم. اینکه ناگهان اصلاح‌طلبان و پهلوی ناگهان در کنار هم قرار داده شوند و ایده‌ای با عنوان از تاجزاده تا شاهزاده طرح شود، مشخص نیست از قوطی کدام عطاری بیرون آمده است.

آیا شما هیچ‌وقت با مهدی نصیری صحبتی داشته‌اید. از نزدیک او را می‌شناسید؟

زمانی صحبت محدودی با مهدی نصیری داشتم و ایشان تصور می‌کرد ممکن است سلطنت‌طلبان پایگاه‌های جدی در کشور داشته باشند. من به او پاسخ دادم که قطعا آنچه که بیرونی‌ها ساخته و پرداخته کرده‌اند، برآمده از اشتباهات جمهوری اسلامی بوده است نه توان طرف مقابل. جمهوری اسلامی هر نقد و اعتراض داخلی را به ناحق به جریانات بیرونی و سلطنت‌طلب‌ها منتسب کرده و به این شیوه برای آن‌ها ارزش افزوده سیاسی ایجاد کرده است. معترضان داخلی و منتقدان داخلی اساسا نسبت چندانی با براندازان بیرونی ندارند. ضمن اینکه ظرفیت‌های بسیاری در خارج از کشور وجود دارند که قلب‌شان برای ایران می‌تپد و حاضرند برای اصلاح وضع موجود هزینه دهند. این تصور که مردم ایران علاقه زیادی به تاج و تخت دارند یک توهم است. مردم ایران هزینه‌های بسیاری برای تحقق جمهوری داده‌اند و این انقلاب هم خروجی عملکرد رژیم گذشته بوده است. نادیده گرفتن همه این مسیر و سپردن کشور به دست فرد و جریانی که هیچ عملکرد مثبتی طی ۵ دهه گذشته نداشته است، منطقی نیست. چهره‌هایی مانند خاتمی، تاجزاده و میرحسین موسوی شخصیت‌هایی هستند که برای این کشور و آرمان‌های مردم هزینه داده‌اند. آنچه منافع مردم را تامین می‌کند، جمهوری، دموکراسی، آزادی، حاکمیت قانون و تنش‌زدایی است. نمی‌توان دوباره منافع و آینده مردم را به خطر انداخت و این آینده را دراختیار فردی سپرد که برای ایران و ایرانی اهمیتی قائل نیست و به دنبال به دست آوردن تاج و تخت خود است.

چه نسبتی میان این اظهارات و تندروی‌های داخلی و خالص‌سازی مشاهده می‌شود؟

اگر امروز به وضعیت موجود و یکه‌سالاری موجود، خالص‌سازی، شکاف میان مردم و دولت و... نقد‌های جدی داریم به این معنا نیست که قرار است مسیر سلطنت‌طلبی را در پیش بگیریم. اصلاح‌طلبان بدون مردم جایگاهی ندارند. مقوله‌ای که حاکمیت فعلی به آن نیاز دارد، بازگشت به حاکمیت مردم و سنجش مقبولیت جریانات سیاسی در داخل کشور است. اگر اپوزیسیون ایرانی قرار باشد به سمت معامله با افراد و جریانات امتحان پس داده بروند، مقبولیتی در جامعه نخواهند داشت. در جمع‌بندی می‌توان گفت که معلوم نیست صحبت‌های مهدی نصیری آیا توسط خودش بیان شده یا پروژه‌ای پشت این فرد است. تا شفاف‌سازی نشود، نمی‌توان تحلیل جامعی صورت داد. گذشته نصیری‌ها روشن نیست. مهدی نصیری علی‌رغم اینکه خود را ذیل مکتب تفکیک تعریف می‌کند و این دیدگاه اساسا معتقد به مشارکت در حکومت و ورود به آن نبودند به فعالیت‌های سیاسی ورود کرده است. آقای نصیری باید توضیح دهد چگونه از دل مکتب تفکیک به سمت فعالیت‌های سیاسی و حاکمیتی کشیده شده و نهایتا سر از یک قلمروی برهوت و نامشخص در آورده است. ما هرگز به دنبال ترقی معکوس نبوده و نیستیم. باید همه ظرفیت‌های کشور و ظرفیت‌های خارج از کشور در یک راستا جمع شوند و برای توسعه و پیشرفت و آزادی ایران به کار برده شوند. مسیری که نصیری‌ها طی می‌کنند، مشکوک است و بیشتر در راستای انشقاق و دعوا‌های سیاسی می‌توان آن را دسته‌بندی کرد.

فارغ از اینکه مهدی نصیری کیست و چه گذشته‌ای دارد و درباره تاجزاده و شاهزاده چه گفته، درباره تجمیع ظرفیت‌های جمهوری‌خواهان و اصلاح‌طلبان از یک‌سو و مشروطه‌خواهان از سوی دیگر صحبت کرده است. از منظر بنیادین آیا تمزیج و ترکیب این دو گفتمان (جمهوری‌خواهی و مشروطه‌خواهی) با هم امکان‌پذیر است؟

گفتمانی که ما در جریان اصلاحات دنبال می‌کنیم، در ادامه مسیر مشروطه‌خواهی است. اقتضای شرایط امروز ایران و گزاره‌ای که پاسخ داده است، حاکمیت رای و نظر مردم است. هنوز نسخه مناسب‌تری ارائه نشده است. آنچه ما از آن دم می‌زنیم بحث جمهوری است. اگر قرار باشد اشتباهات گذشته دوباره تکرار شود و هزینه‌هایی که ملت ایران از زمان مشروطه تا به امروز پرداخته‌اند کنار گذاشته شود، نوعی بازگشت به عقب است. همین امروز افراد و جریاناتی در داخل کشور حضور دارند که دانش و تجربه لازم برای اداره کشور دارند، تصور اینکه همه این تجربه‌ها نادیده گرفته شده و استارت بازگشت به گذشته شود، اشتباه است. اقتضای امروز کشور نظام جمهوری است که مورد نظر اکثریت باشد. جمهوری هم به معنای رای و نظر اکثریت و حاکمیت قانون است. یکی از اشتباهات تحلیلی آن است که اشتباهات نظام جمهوری اسلامی با اشتباهات رژیم گذشته قیاس می‌شود درحالی که اگر اشتباهات رژیم گذشته نبود، اتفاقات سال ۵۷ رخ نمی‌داد و این همه هزینه متوجه کشور نمی‌شد. وقتی این همه هزینه برای حاکمیت مردم و قانون صورت گرفته باید تلاش کرد این ایده و آرمان محقق شود نه اینکه اشتباهات گذشته دوباره تکرار شود.

برخی معتقدند مهدی نصیری‌ها از اصرار مطلق به انکار مطلق رسیده‌اند. یعنی چهره‌های تندرویی که در ادامه نوع متفاوتی از تندروی را تجربه می‌کنند. نظر شما چیست؟

اساسا تندروی و رادیکالیسم با جریان راست عجین است. تکلیف اصلاح‌طلبی با تندروی مشخص است، اساس اصلاح‌طلبی با میانه‌روی و خردورزی همراه است. روزی و روزگاری، نصیری‌ها روبه‌روی مطالبات مردم ایستادند و تندروی کردند، امروز هم بدون اینکه نمایندگی از مردم داشته باشد درباره آن‌ها صحبت کرده و راهکار‌های مساله‌ساز ارائه می‌دهد. من شناخت دقیقی از مهدی نصیری ندارم، بنابراین اظهارنظری هم درباره ایشان ندارم، اما برایم قابل فهم نیست، مدیر مسوول سابق کیهان به جای نقد گذشته خود و جریانی که به آن تعلق داشت، به سمت تخریب و انشقاق و دادن نسبت‌های ناروا به جریانات مختلف است. معتقدم خوب بود، نصیری این پیشنهاد را در ایران مطرح می‌کرد و دیدگاه فعالان سیاسی و مردمی را دریافت می‌کرد. میرحسین موسوی هر حرفی که زده و هر دیدگاهی را مطرح کرده در راستای مطالبات مردم بوده است. همواره هم بر حاکمیت قانون و اکثریت تاکید داشته، نمی‌توان از جانب مردم صحبتی کرد که به جای انسجام، انشقاق می‌آفریند. ایشان در داخل باید به فکر انسجام نیرو‌های داخلی بودند نه در خارج. معتقدم که مخاطب ایشان هم برانداز‌ها و خودبرانداز‌ها هستند. ایشان باید از خاستگاه اصلی خود که خودبرانداز‌های داخلی و برانداز‌های خارجی است، صحبت کنند نه از جانب اصلاح‌طلبان. اصلاح‌طلبان با برانداز و خودبرانداز فاصله دارند و معتقدند باید به فکر حاکمیت اکثریت بود.

دیگر خبرها

  • راهیابی دختران تبریزی به جام جهانی رباتیک هلند
  • واکنش کاربران به دروغ‌های بی‌بی‌سی درباره فوت نیکا شاکرمی
  • واکنش کاربران شبکه‌های اجتماعی به دروغ‌های بی‌بی‌سی درباره فوت نیکا شاکرمی
  • فعال سیاسی اصلاح طلب: تحولات جهانی به سود ایران است
  • خودکشی در ایران کمتر از آمار جهانی
  • ارزش های اخلاقی در ایرانیان بالاترین رتبه را در جهان دارد
  • روایتی از «گل آقا» نابغه تکرار نشدنی طنز ایران
  • اکسپو ۲۰۲۴، «نمایش امنیت» ایران
  • جنجال نظرات مهدی نصیری درباره شاهزاده پهلوی و اپوزیسیون!
  • مهدی نصیری و توهم اتحاد